جدول جو
جدول جو

معنی گوارش عنبر - جستجوی لغت در جدول جو

گوارش عنبر
(گُ رِ شِ عَمْ بَ)
رجوع به گوارش خسروی و گوارشت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ رِ شِ عَمْ بَ رِ کِ / کَ رَ)
مؤلف ذخیرۀ خوارزمشاهی آرد: این گوارش معروف است ازبهر کسری ساخته بودند و به نام او خوانند و من به شهر مرو یکی را دیدم که او را درد معده بود، بسیار علاج کردند از هیچ دارو شفا نیافت، بدین یافت. اخلاط: پوست ترنج، عود هندی، قرنفل، کبابه، قاقله، خیربوا از هر یکی پنج درمسنگ. نارمشک، انیسون، تخم کرفس، جندبیدستر، افیون، بزرالبنج الابیض از هر یکی سه درمسنگ، روغن بلسان دو درمسنگ، برگ بادرنجبویه، تخم مرزنجوش، زعفران از هر یکی سه درمسنگ، عنبراشهب یک مثقال، عنبر را با روغن بلسان بگدازند و افیون به شراب حل کنند و همه انگبین بسرشند و دو ماه بنهند تا برسد، و گروهی شش ماه بنهند. شربت دو درمسنگ خفقان را و درد معده را و بیماریهای رحم را سود دارد و پیران را سخت موافق بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا